عروسی فرزند دهقان فقیر/ سراینده: نورمحمدمجیدی کرائی
عروسی فرزند دهقان فقیر؛ سراینده؛ زنده یاد نورمحمد مجیدی کرایی نویسنده و شاعر هم استانی

دهقان فقیری به زنش داد چنین پند
یارا ! به گه صبح بپا خیز و کمربند
کن خانه تکانی و در آن فرش بگستر
خواهم که دهم دختر همسایه به فرزند
خور گشت پدیدار و سیاهی شده یکسو
گیتی شده روشن همه زآن چهره نیکو
چون مرغ سبکبال زجا جست زن پیر
سجاده بگسترد و وضو ساخت دعاگو
سر بر سر سجاده و محراب چه بنهاد
گوئی زغم و درد ، روانش شده آزاد
فارغ چه بگردید ز پرداخت عبادت
پند شب دوشینه شوهر بشدش یاد
سجاده بدست ، کرد درخانه خود باز
از قلب طلب کرد خداوند به آواز
جاروب به کف کرد بروبید همه جای
از راهرو و سقف و بر و زیر به صد ناز
آنگاه در خانه یکی فرش بگسترد
کز بس که کهن بود تنش بود همه زرد
آسوده چه گردید ز روبیدن خانه
با شور به آواز شوی خویش خبر کرد
گردید بپا جشن گهی خانه دهقان
بی زیور و آرایش و پیرایه و ارزان
چون بُرده از این خانه به آن خانه
یک دختر زیبای به سان مه تابان
پرسید کسی این سخن از محضر استاد
که هست ترا جشن گهی عمرچنین یاد
خندیدوبفرمود که فرهنگ فقیران
از زیور و آرایش دنیا بود آزاد
سراینده : زنده یاد نورمحمد مجیدی کرایی نویسنده و شاعر هم استانی
هیچ دیدگاهی درج نشده - اولین نفر باشید